خاطرات اسارت

درباره دوسال اسارت دردراردوگاه تکریت نوشته خواهد شد

خاطرات اسارت

درباره دوسال اسارت دردراردوگاه تکریت نوشته خواهد شد

نا گفته های اسارت به نا باوران

ساعت  4بعدازظهرسوت آمار رامی زدند باشنیدن این سوت باید آب هم که دست بود می گذاشتی روی زمین درصف آمار حاضرمی شدی پس ازیک ساعت افسر می آمد یکی یکی می شمرد حال اصل مطلب اینجاست که ساعت 4بعدازظهر که  می آمدیم  داخل آسایشگاه تا فرداصبح ساعت هشت درداخل بودیم   روهم رفته می شد 16ساعت حال دراین مدت 16ساعت که درداخل آسایشگاه بودیم  دستشویی درداخل نبود بعضی ازاسراء مخفیانه حلب های روغن نباتی رو ازآشپزخانه می آوردن جهت رفع حاجت ولی اگرعراقی ها می دانستند حسابی تنبیه می کردند واما بعضی ازشب ها یه موادی داخل شام می ریختند که اکثر اسراء رو دلپیچه می گرفت تا صبح نیاز به رفع حاجت داشتند من یادمه که یکی از دوستان 18یا16بارنیازپیداکرد به رفع حاجت حال سوال اینجاست که یه فردی که تاصبح باید 18باربه دستشویی بره یه حلب 5کیلویی  یاده تا حلب 5کیلویی برای 600نفری که دریک آسایشگاه بودند کفاف می کند ؟حال خوانند ه ی محترم اگه یه حساب سرانگشتی هم داشته باشی 600ضربدر 18بکنیم  می شود10800حال اگه بخواهیم رند ش هم کنیم می شود 10000بارکه یک اسیر نیاز به رفع حاجت پیدامی کرد حال باید خود خواننده ی محترم تصور کند که چه اوضاعی درآسایشگاه بوجود می آمد که اسمش رانمی شد بگیم آسایشگاه باید می گفتیم (گلاب به روتون )تویله درضمن ازدوستان عزیز آزاده نیز خواهشمندم که این جنایت هارا نیز بنویسند وخجالت نکشند 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد