خاطرات اسارت

درباره دوسال اسارت دردراردوگاه تکریت نوشته خواهد شد

خاطرات اسارت

درباره دوسال اسارت دردراردوگاه تکریت نوشته خواهد شد

اسهال خونی

باتوجه به این که دراردوگاه  آب کم بود و نمی شد  کاملا " بهداشت رارعایت کرد به تبع آن بشتر اسراء به مریضی اسهال مبتلا می شدند ازطرفی هم آن هایی که به این مریضی دچار می شدند بهیارعراقی می گفت باید نمونه بیارید تامن یقین بدانم که شما اسهال دارید لذا بیشتر اسراء ابتدا ءکه به این مریضی مبتلا می شدند خجالت می کشیدند که نمونه  را    روی مقوا بگذارد و  دربین همه ی اسراء به عراقی نشان بدهند که مثلا" ما مریض هستیم  این کار به سختی انجام می شد اسهال تبدیل به اسهال چرکی می شد وکمی که زمان می گذشت اسهال خونی می شد که دیگه معالجه ی آن بسیار مشکل بود این جا دیگه اسراء مجبور بودند که  یک نمونه از اسهال خود را روی مقوا قرارداده وبه عراقی نشان بدهند که اوهم  یه مشت قرص می داد اگر معالجه نمی شد به بیماران اعزام می کردند که ازچند نفر یه نفر جان سالم بدر می برد 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد