خاطرات اسارت

درباره دوسال اسارت دردراردوگاه تکریت نوشته خواهد شد

خاطرات اسارت

درباره دوسال اسارت دردراردوگاه تکریت نوشته خواهد شد

60 الی 70 تومان حقوق ماهانه هر اسیر

بعد از مدتی که از اسارت ما گذشت یک روز عراقی ها گفتند که جمع شوید  می خواهیم حقوق اسرا را  بدهیم . حقوق هر اسیر یک دینار و نیم بود حدوداً 60 الی 70 تومان  پول خودمان . آن را هم به صورت سیگار می دادند یعنی به هر نفر حدوداً 2 الی 3 بسته سیگار بغداد یا بیستون می دادند و مقداری بیسکوبیت و ... که وقتی تقسیم می شد خیلی ناچیز بود مثلاً یک ماه همراه حقوق چند شیشه مربا آوردند . وقتی تقسیم کردند نفری یک قاشق رسید .

چون اکثر حقوقمان سیگار بود واحد معاملات و تجارت در اردوگاه ها نخ سیگار بود و ارزش و قیمت اجناس به سیگار سنجیده می شد . درست مانند اسرایی که در اردو گاه های کار اجباری جنگ جهانی اول کار می کردند ، چون واحد پول آنها هم سیگار بود .

 http://khaterat-m.blogfa.com

فرقی با عراقی ها نداشتند

این قسمت در پاسخ یکی از دوستان که پرسیده بود ایا در اسارت مابین شما هم جاسوس بود نوشته شده.

·        جاسوس ها

فرقی با عراقی ها نداشتند . دین به دنیا فروش ها کسانی بودند که نتوانستند تا آخر همراه ما با شند و وسط راه جا زدند و با دشمنان ما همراه گشتند و گاهی هم بد تر از آنها . در گیری با این کاسه به دستان حکم در گیری با عراقی ها را داشت . کابل به دست داشتند و برای یک لقمه غذای بیشتر و چند نخ سیگار هم وطنان خود را می فروختند . گوش به فرمان بعثی ها بودند و کار مهم آنها جاسوسی و خبر  چینی بود . ضربه ای که این رفیقان نیمه راه به ما زدند از ضربه عراقی ها کم تر نبود . هنوز آثار شکنجه این جاسوسان در بدن بعضی از اسرا دیده می شود .

گزینش آنها یک جریان منفی بود ، زیرا هر چه بی رحم تر بودند زود تر خلق و خوی دشمن را پیدا می کردند . اکثر آنها عرب زبان « عرب لسانی » بودند . کسانی که هرگز مزه گرسنگی و تشنگی را نمی چشیدند و زندگی آنها در اردوگاه ها بهتر از زندگی گذشته شان بود. 

http://khaterat-m.blogfa.com/9006.aspx

برای یافتن چهار لغت انگلیسی از یک دیکشنری،90 ضربه کابل ازمأموران

وقتی خواستند تیر خلاص بزنند...

وقتی به ایران برگشتیم در یکی از خیابان‌های تهران در حال تردد از کنار یک بازار میوه بودیم. به یک مردی که ظاهرا فروشنده بود گفتم:اینها چی هستند؟ گفت: هندوانه. گفتم چه جالب!، اینها هندوانه هستند در مورد انگور هم همین سوال‌ها را کردم. آن فروشنده آنقدر انگور و هندوانه داخل اتوبوس ریخت که حساب نداشت.alt

 

سیدحسن خاموشی یکی از هزاران اسوه صبر و ایثار است. وی پس از چند ماه حضور در جبهه به اسارت دشمن درآمد. خاموشی  بعد از 10 سال اسارت روز سوم شهریورماه 69 قدم به خاک میهن اسلامی گذاشت. در اردوگاه‌های «الانبار،«موصل» و «تکریت» روزهای سختی گذرانده و در یکی از روزها در تلاش برای یافتن چهار لغت انگلیسی از یک دیکشنری،90 ضربه کابل مأموران بعثی عراق را تحمل کرده و قد خمیده‌اش حکایت همان 90 ضربه کابل است. نفر اول کنکور کارشناسی ارشد بوده و در حال حاضر کارشناس ارشد گفتاردرمانی است. 

 
مدرسی در دانشگاه و مراکز مشاوره و چاپ مقالاتی در رشته گفتاردرمانی از جمله فعالیت‌های وی بوده است.
 
سیدحسن خاموشی ، از اسارت تا آزادی و حوادث بعد از آن گفت 
لطفا بقیه درادامه مطلب بخوانید
ادامه مطلب ...

شیلنگ آب

بانک سوژه ایثار و شهادت با موضوع اسارت به روز شد

 

پیام آزادگان/ در ماه مبارک رمضان که عراقی ها آب را جیره بندی کرده اند، یکی از بچه های آبادان پنهانی حدود 10 متر شیلنگ و یک عدد شیر آب را به داخل آسایشگاه می آورد تا یک سر شیلنگ را به شیر آب حمام در خارج آسایشگاه وصل کنند و سر دیگرش که شیر آب به آن متصل است را به داخل آسایشگاه بیاورند...

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی پیام آزادگان، بانک سوژه ایثار و شهادت پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی ایثار و شهادت وابسته به معاونت اطلاع رسانی و پژوهش بنیاد شهید با موضوع آزادگی به روز شد. در سوژه این شماره می خوانیم:

در ماه مبارک رمضان که عراقی ها آب را جیره بندی کرده اند، یکی از بچه های آبادان پنهانی حدود 10 متر شیلنگ و یک عدد شیر آب را به داخل آسایشگاه می آورد تا یک سر شیلنگ را به شیر آب حمام در خارج آسایشگاه وصل کنند و سر دیگرش که شیر آب به آن متصل است را به داخل آسایشگاه بیاورند.

مشکل اینجاست که موقع گرفتن آمار عصر، عراقی ها اسرا را می شمارند و دیگر کسی نیست که سر شیلنگ را به دور از چشمان آنها به شیر داخل حمام وصل کند. بچه های آسایشگاه های 10،11 و 12 بعد از همه شمرده می شوند و آزادی عمل بیشتری دارند، به همین منظور برای این کار از آنها کمک گرفته می شود. سرانجام یکی از بچه های آن طرف داوطلب می شود و با به خطر انداختن جان خود، پنهانی ار لای علفها عبور می کند تا شیلنگ را به شیر آب حمام وصل کند. بدین ترتیب بچه ها هر شب از آب لوله کشی در داخل آسایشگاه استفاده می کنند. برای حفظ آب باید از پنجره با آینه نگهبانی بدهند تا اگر سربازی از آنجا رد می شود، نگهبان فریاد بزند: «بکشید، بکشید، بکشید» اولین نفری که به شیلنگ نزدیک است، آن را داخل اتاق می کشد و بچه ها پنهانش می کنند و تا صبح باید بدون آب سر کنند. هرچند این اتفاق به ندرت پیش می آید.

یک شب سربازی از داخل علف ها عبور می کند و نگهبان دیر متوجه او می شود. با رسیدن او شیلنگ به داخل کشیده می شود، اما رد آب باقی می ماند. سرباز با فریاد می رود و سربازها و افسر نگهبان را می آورد. در باز می شود و شروع به تفتیش می کنند. بعد از یک تا دو ساعت جستجو، اثری از شیلنگ پیدا نمی کنند. سرانجام افسر نگهبان بر سر سرباز فریاد می کشد و می گوید: تو دیوانه ای، آخر چطور ممکن است اینها ده متر شیلنگ را پنهان کنند. سرباز قسم می خورد که با چشمان خودش شیلنگ را دیده است که داخل آسایشگاه کشیده اند.

حال شیلنگ کجاست؟ در بین اسیر لاغر اندامی شیلنک را به طور منظم و با دقت دور کمرش می پیچید که از روی لباس اصلاً معلوم نیست.

بچه ها بعد از مدتی چند متر سیم برق با دو تکه حلبی تهیه می کنند و با آن یک «المنت» برقی برای گرم کردن آب درست می کنند و هر یک به طور منظم به صورت گردشی مسئول گرم کردن آب می شوند تا به دور از چشمان عراقی ها که آب را جیره بندی می کنند، بچه های آسایشگاه در کنار داشتن آب لوله کشی، از آب گرم برای حمام هم بهره مند شوند.

گفتنی است بانک سوژه ایثار و شهادت پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت اختصاص به انتشار سوژه هایی دارد که معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید و نشر شاهد برای استفاده رایگان نویسندگان جوان ارائه می کنند. پیش از این محمدعلی فقیه مدیرمسئول نشر شاهد  از استقبال این نشر از آثار درخور توجه نویسندگان جوان خبر داده بود.

 

 

احوالا ت اسارت

باسلام خدمت خوانندگان عزیز وبلاگ تکریت ۱۶امروزکه بیست هفتم ماه مبارک رمضان هست می خواهم یه حالتی را به شما عزیزان توضیح بدهم  که بتوانید احوالات اسرای اردوگاه  را بخوبی درک کنید درضمن این را بگم که بنده که خودم یه اسیر جنگی بودم که ملت ایران طلف کردن وبه عنوان آزاده نام گزاری کردن اصلا این سریال ها وفیلم هایی که درباره آزاده ها ساخته شده قبول ندارم  چون دربعضی جاها خیلی اغراق شده ودربیشترموارد هم حق مطلب ادا نشده است ...... 

    خب بریم سراصل مطلب عزیزان هنگامی که شما مومنان گرامی روزه هستید درطول روز یه حالت بی حوصلگی بیحالی واگه تابستان باشه تشنگی وزمستان باشه گرسنگی  دست میده منتظر اذان مغرب هستین که کی صدای اذان بگوش می رسد حال ماکه دراسارت بودیم درطول این چند سال اسارت همیشه این حالت رو داشتیم چون درتابستان از تشنگی حتی غش میکردیم ازکمبود آب ودرزمستان هم ازگرسنگی نای حرکت کردن رونداشتیم .................